آیا به صورت مساله فکر کرده اید؟


برای نظم و نظام مسجد کمک خواستید، برای آرام کردن بچه ها کمک خواستید، آیا به صورت مساله فکر کرده اید؟ کجا مسجد است؟ کجا مرکز فرهنگی ایرانیان است؟ انگیزه های مردم از آمدن به مرکز چیست؟ علت نیامدن افراد به مسجد چیست؟ آیا سخنرانی های عمومی مسجد همیشه پاسخگوی همه سطوح سنی مخاطبان هست؟ آیا مشکل عمده نظم و انتظام با میان سالان است یا جوانان یا کودکان؟ ایا برنامه های عمومی مرکز مثل سخنرانی های آقای حسینی نسب برای پسر نوجوان ایشان قابل فهم است؟ مسلما ایشان خواهند گفت خیر بیشتر

لطفا به مسوولین تذکر بدهید


لطفا به مسوولین تذکر بدهید که خاموش کردن چراغ های مسجد در طبقه پایین برای بلند کردن مردم و یا اخراج کودکان بازیگوش از طبقه پایین یک عملکرد بسیار نادرست و ناپخته و بی خردانه است. از آن جهت نادرست است که نشان دهنده بی احترامی و اخراج مخاطب است. ناپخته است چون انجام دهنده این کار با ایجاد ترس در بچه ها، فقط فضا را ناامن می کند و آموزش می دهد که بچه ها با همدیگر همین کار را بکنند. بی خردانه است چون به راحتی دیگری می تواند چراغ را روشن کند. اگر قرار است که ملت بلند بشوند بروند از طبقه پایین پس چرا در مرکز را باز کرده اید که در طی ان ساعات پذیرای مردم باشید. فتفکروا یا اولی الالباب! در حین تاریک و روشن کردن اگر چیزی جابه جا شود، یا بچه ای در حال دویدم به دلیل ندیدن مانع در لحظه سرش به ستون بخورد یا به پای کسی خورده و پرت شود چراغ خاموش آن قدر جرات دارد که مسوولیت این آسیب را بپذیرد؟ به فرض هم که بپذیرد فقط نشان می دهد که مسوول بی احترامی، عدم امنیت و توهین به مردم است.

سخن شما


از میان مطالب شما

سلام علیکم

روز اول ماه مبارک آمدیم مسجد و با برخورد تند رییس هیات امنا مواجه شدیم. بعدا فهمیدیم کلا ایشون آدم جوشی هستند. به هر حال قانونو قائده ای هست، دلیلی ندارد آدمی که جوشی است و کنترلی بر خلق و گفتارش را ندارد مسوولیت گفتگو با مردم را هم بپذیرد. ایشون باید تفهیم شوند که حق ندارد سر هیچ کس از بچه گرفته تا بزرگسال خانم و اقا داد بکشند. بنده با وجود علاقه ای که به مرکز دارم متاسفم که اگر یک بار دیگری رفتار بی ادبانه و نهی از منکر های غیر اسلامی ایشان در موضوع ساکت کردن مردم یا نشاندن و بلندکردن مردم را دیدم مسلما به پلیس تورونتو تماس می گیرم تا ایشان را متوجه کنند که حق ندارند با خشونت با مردم ارتباط برقرار کنند. اسلام علی را بیاموزند نه اسلام عمر را!.

برخورد بسیار بسیار بد


به نام خدا
با تقدیم سلام و عرض خسته نباشید.
من دیشب که اولین روز ماه مبارک رمضان را پشت سر گذاشتیم با شوهر و فرزندم در برنامه مهدیه شرکت کردم. متأسفانه یکی از کارکنان مسجد برخورد بسیار بسیار بد و دور از شأن با خانمهای حاضر در محوطه زیر زمین کردند که بسیار ناراحت کننده بود. قاری محترم قرآن در حال قرائت قرآن بودند که ایشان به زیر زمین آمدند و با حالت تحکم ناشی از غرور فرمانروایی! با داد و فریاد به همه خانمها دستور داد که هر چه سریعتر به طبقه بالا بیایند تا سخنرانی شروع شود. تعدادی از خانمها هنوز افطارشان را تمام بیشتر

Running the Masjid In Traditional Way


دوستی لطف کرده و مطلب زیر را نوشته

One of the biggest challenges with Mahdieh resides in the fact that «The so called Board of Directors» is running the Masjid in the most traditional way possible. Living in a Western Socity is very different from what they might be used to, hence, making it super demanding… It is almost impossible to attract new and fresh audience when directors are trying so hard t hang on to their old ways… Not sure whether they really don’t know or pretend not to know.. how do they expect change and participation if they are not willing to change themselves …Great Leaders lead by example and walk their talk, otherwise hiding being glass doors or offices does not make one a leader … History has proven that individuals who have tried to inject fresh blood into Mahdie, have quickly turned around and resigned….it is about time to allow for innovation to take over … Silence is not always a sign of agreement, but opposition. …do not discard or think that silence means ignorance….

مسجد و کودکان


لطفآ به مطلبی که این دوست عزیز ارسال کرده اند توجه فرماید.

با سلام، اول باید از تمام تلاشهای همه دست اندر کاران تشکر کنم. و خیلی ممنون. خدا را شکر که با زحمتهای شما مسجد از وجود سخنرانهای خوب استفاده میکند. اما من باید دخترم را در طبقه پایین نگاه دارم تا مزاحم دیگران نشود. اما طبقه پایین بسیار پر سر صداست. سیستم صوتی خوب نیست و تلویزیون کار نمیکنه. بچههایی که کمی بزرگتر هستند فوتبال بازی میکنند. به هر حال امکان استفاده نیست. اگر نیایم پس دخترم کجا و چگونه با مسائل دینی آشنا شود؟ باید فکری برای بچه ها کرد. در سنهای مختلف. چون آشنا شدن کودکان با دین از مهم ترین مسائل است. لطفآ فکری کنید چون باید مسجد برای بچهها جذاب و برای ما قبل استفاده باشد.

اطاق خودیها و جمع غریبه ها


یکی از دوستان مطلب زیر را ارسال کرده اند

در مورد اطاق مرکز، اینرا باید بگویم که ظاهرا جای از ما بهتران شده. همه خودیها آنجا جمعشان جمع است و ما بیرونیها بیخودی و غریبه. چرا اینقدر دوستان از بدنه اصلی مسجد دور افتاده اند. چرا ما در جریان هیچ چیزی نیستیم و فقط نتیجه به ما گفته میشود؟ آیا ما قابل نیستیم؟ چرا اگر مشکلی است از ابتدا به ما نمیگوید؟ اما وقتی به مرحله خرج کردن رسید فقط بخش هزینه را با ما در میان میگذارید. چرا از ابتدا نه؟ چرا مردم غریبه اند ؟ اگر ما غریبه هستیم پس برای هزینه ها نیز غریبه ایم اما اگر آشنا هستیم پس لطفآ از ابتدا، از همان لحظه آغاز مشکل ما را در جریان قرار دهید. من اگر احساس کنم که مرکز به من تعلق دارد و من به مرکز بیشتر دل سوزی میکنم و کمک. لطفآ از این حالت که شما همه چیز را بهتر از مردم بیرون اطاق میدانید دست بردارید. البته منکر زحمات دوستان نیستم اما کارها با هم فکری و همیاری بهتر و زودتر حل میشود.

دلسوخته


این هم یک گلگی از یکی دیگر از دوستان.

امروز دلم سوخت دخترم را آورده ام کلاس نقاشی در مهدیه بعد فهمیدیم که اصلا امروز برنامه مسابقه برای شخصیت پیامبر اکرم بوده است. ما که در این جامعه قطره قطره حرف دینی به خورد بچه مان می دهیم چرا موازی کاری می کنید؟ خیلی کار بدی کردید که ما را در بی خبری گذاشتید و بعد تبلیغ و دعوت کردید که روز اول کلاس نقاشی مان را هم همان روز مسابقه گذاشتید. من چطور بچه ام را آماده کنم که ذهنش را از کلاس نقاشی شیفت بدهد به شرکت در مراسم مسابقه. این روش بی نظمی و عدم حمایت از برنامه های یکدیگر در مسجد نوبر ما ایرانی هاست.

اتاق فکر نه اتاق تنها خوری


یکی از دوستان درد دل زیر را مطرح کرده.

این اتاق فکر مهدیه شایسته است که اتاق فکر باشد نه اتاق تنها خوری اعضای هیات امنا و رفقا ! آقا خواهش می کنم این مطلب را انتشار دهید تا کمی روی اخلاقهایمان فکر کنیم. کلی دعوت کردیم دوستمان آمده مسجد پس از یکسال نشست و برخاست خاطره ای تعریف می کند که سالروز ختم پدرش یک چند تا جعبه شیرینی اتفاقا اعلی خریده آورده که در سفره ماه مبارک از مردم تا جایی که می رسد و قسمت است پذیرایی شود می گوید دیدم هیچ خبری نشد نگاه کردم می بینم آقایان لطف فرموده در اتاق فکر مهدیه مشغول خوردن آن شیرینی ها هستندآخر این هم شد خدمتگزاری؟ از این اتفاق گذشت و ما گفتیم دوستمان دارد بهانه می آورد امروز دوست دیگری آمده می گوید ای بابا باید می دیدی خانم و آقای فلانی چه طور پیتزاهای باقی مانده از مسابقه بچه ها را دارند می خورند و با بی نظمی هر چه تمام دارند پخش می کنند! زشته دیگه آقا. احتمالا کم بوده گفتید خودتون بخورید اما به خدا بدید 4 نفر بخورند 4 نفر نخورند خیلی شرافتمندانه تر از این روشی است که در پیش گرفته اید. اتاق فکر مهدیه شیشه ای است قربان دید دارد!

نویسندگان